به گزارش مشرق، کانال تلگرامی قلمدان به نقل از سرگئی کوژمیاکین کارشناس سیاسی روس درباره ویژگی مثبت انتخابات آمریکا نوشت: شاید تنها ویژگی مثبت انتخابات ایالات متحده این باشد که چشم همه مردم جهان را به ماهیت واقعی دموکراسی آمریکا باز میکند. البته هیچ «رقابت عادلانه ای» در هیچ یک از انتخابات این کشور وجود نداشته و ندارد.
برای دستیابی به قدرت، حزب دموکرات و جمهوری خواه به نمایندگی از گروههای مختلف سرمایهدار، با هم نبرد میکنند.
در آمریکا همیشه راه سایر احزاب از طریق ایجاد موانع متعدد اداری، مالی، اطلاعاتی برای ورود به «سیاست کلان» مسدود میشود.
بنابراین با اطمینان میتوان گفت که دموکراسی آمریکا در حقیقت عبارت از دیکتاتوری سرمایه و دیکتاتوری نخبگان حاکم است.
حتی تلاشهای محتاطانه برای زیر سوال بردن این دیکتاتوری به شدت مورد سرکوب قرار میگیرد.
مثال «برنی سندرز» که در انتخابات مقدماتی با تقلب کامل روبرو شد و رسانهها به بدنام کردن وی پرداختند، تایید دیگری بر این موضوع است.
آمریکا با تحمیل استانداردهای دموکراسی به کل جهان، در بیشتر موارد نسبت به این هنجارها بی اعتنایی کامل نشان میدهد.
سیستم انتخاباتی آمریکا کهنه و قدیمی بوده، برای ناظران بین المللی محدودیتهای در نظر گرفته و روش رأی گیری پستی هم ابهامات زیادی به همراه دارد.
اما کمبود و نقص اصلی که کل سیستم دموکراسی آمریکا را با برجستگی تمام به نمایش میگذارد، انحصار قدرت توسط تعداد ناچیز و انگشت شماری از صاحبان شرکتها و موسسات مالی است که به لحاظ نفوذ بسیار قدرتمند هستند.
قطع نظر از آنکه «دونالد ترامپ» برنده انتخابات اعلام خواهد شد یا «جو بایدن»، هیچ تغییر اساسی در سیاست خارجی آمریکا رخ نخواهد داد.
هم ترامپ و هم بایدن نماینده منافع انحصار یا مونوپولی هستند که سلطه جهانی را هدف خود میداند.
به عبارت دیگر ترامپ و بایدن مجری خط مشی امپریالیسم بوده، تفاوت میان آنها بسیار جزئی است.
به عنوان مثال بایدن قول بازگشت به اجرای توافق هستهای با ایران را داد ولی همزمان تصریح کرد که با هدف اعمال فشار به «تهران» آن را تشدید خواهد کرد.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در مورد چین نیز حرفهای مشابهی زد. وی از یک سو از «جنگ تجاری» به دلیل موثر نبودن آن انتقاد کرد و از سوی دیگر خواستار «اجرای مقررات تجارت بین المللی» توسط «پکن» شد.
همچنین هر دو نامزد نیز قول تداوم فشار علیه روسیه از طریق تشدید تحریمها را میدهند.
البته باید به این نکته اشاره کرد که بین نگاه ترامپ و بایدن نسبت به پیمانها تفاوتهایی هم وجود دارد.
بایدن طرفدار اتکای بیشتر به ائتلافهای بین المللی امپریالیستی مانند ناتو است، در حالی که ترامپ بیشتر روی تقویت قدرت نظامی - سیاسی خود آمریکا تاکید میکند.
علاوه بر آن، بایدن بیشتر به آن دسته از شرکتهای آمریکایی متکی است که علاقه مند به نفوذ نرمتر اقتصادی و حداقل حفظ جزئی قوانین جهانی طی دهههای اخیر است. قبل از همه اینها شرکتهای فناوری نظیر «مایکروسافت»، «آمازون»، «فیس بوک» و ... هستند.
از طرف دیگر ترامپ از حمایت مجتمع صنایع نظامی و شرکتهای انرژی برخوردار است که وی را در موقعیت دفاع از اقدامات شدید حمایت گرایانه قرار داده است.
این امر میتواند تفاوتهای ظریف رویکردهای آنها نسبت به فضای شوروی سابق و از جمله آسیای مرکزی را تعیین کند.
در هر صورت آمریکا سیاست خود با هدف محدود کردن جای پای روسیه، چین و ایران در منطقه را ادامه خواهد داد.
قالب «5+1» (پنج کشور آسیای مرکزی و آمریکا) که در زمان «باراک اوباما»ی دموکرات ایجاد شد، در زمان ترامپ جمهوری خواه نیز به فعالیت خود ادامه داد. در مورد پروژههایی که هدف تقویت همکاریهای اقتصادی منطقه با افغانستان و آسیای جنوبی را دنبال میکنند که پروژه تاپی، کاسا 1000 نیز در این راستا است.
به احتمال زیاد تاکتیک دامن زدن به «مشکل اویغورها» با درگیر کردن کشورهای آسیای مرکزی در این قضیه نیز به طور فعال ادامه خواهد یافت.
در صورت ریاست جمهوری بایدن، این اهدف با مشارکت فعالتر سازمانهای غیردولتی و ساختارهای ناتو دنبال خواهد شد.
به هر ترتیب آسیای مرکزی همچنان در مرکز توجه «واشنگتن» باقی خواهد ماند که این امر مستلزم هوشیاری تمام نیروهای سالم در جهت جلوگیری از برنامههای آمریکا برای تخریب ثبات و امنیت منطقهای است زیرا نباید از ترامپ و بایدن انتظار خیر و نیکی برای منطقه داشت.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.